یکی از مسائلی که چند وقتی ذهن من رو مشغول کرده بود و با دوستان چندین مرتبه در مورد آن بحث کردیم همین است که آیا جمهوریت برنامه اسلام است برای اداره امور حکومتی ؟
یکی از محالات در دنیا این است که جمعیتی در یک مکان نظر های یکسانی داشته باشند ، مثال بارز آن را در انتخابات ها میبینیم که نظریات مردم با هم مخالف است
گاها یا بهتر است بگویم اغلب اوقات ذهن اکثریت مردم نمیتواند اصلح را تشخیص بدهد
نمونه : پرزیدنت و خاتمی و هاشمی (خذلهم الله).
این ها نشان میدهد که عقل جمعی به هیچ وجه کا آمد نیست چون هیچ وقت نمیشود که عقلا همه و همیشه به یک نظر واحد برسند .
پس برنامه اسلام برای حکومت داری چیست ؟
یک سوال بپرسم تا به جواب سوال قبل برسیم .
خدا بهتره یا انسان ها ؟
مسلما خدا
انتخاب خدا بهتره یا انتخاب انسان ها ؟
مسلما انتخاب خدا
خداوند کسی را انتخاب میکند که همیشه اصلح است .
خدا میگه من یکی رو میفرستم که هم رهبر باشه و هم رئیس قوه مجریه و هم قانون گذار و هم قاضی باشه . دیگه چی بهتر از این
شما انسان ها هم بشینید و زندگی کنید و راحت باشید .
حالا ما میایم و یک ایدئولوژی ای رو در دنیا بر اساس تثلیث مسیحیت میگیریم که سه قوه دارد
خدا میگوید خیر باید بر اساس وحدانیت باشد نه مسیحیت
برنامه اسلام برای اداره حکومت ، یک دیکتاتوری اسلامی است نه یک جمهوری اسلامی چون مردم مشروعیت ندارند بلکه مردم مقبولیتشان مهم است
وقتی فوائد این حکومت را ببینند حتما مردم هم قبول خواهند کرد
جنگ ایدئولوژیک
ذکر مطالب حتما با اسم و منبع
یکی از سوالات راهبردی این است که آیا اسلام دینی دشمن ستیز است یا دینی دشمن تراش
جواب دادن به این سوال خیلی از مسائل را حل میکند .
اسلامی دینی است که قبل از بوجود آمدنش برای دشمنانش خط و نشان کشیده است .
اسلام دشمن تراشی نمیکند فقط تنها کاری که میکند این است که خیلی مقتدرانه بادشمن خودش برخورد میکند
در تاریخ خیلی جاها میبینیم که اسلام خیلی دعوت به مبارزه کرده است و آن هم نه مبارزه نظامی بلکه یک مبارزه ایدئولوژیک
برای نمونه به این چند آیه توجه کنید
۱– سوره ۲ آیات ۲۳ و ۲۴
و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كردهايم شك داريد پس اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن بياوريد و گواهان خود را غير خدا فرا خوانيد. پس اگر نكرديد و هرگز نمىتوانيد كرد از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند و براى كافران آماده شده بپرهيزيد.
۲– سوره ۱۷ آیه ۸۸
بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند.
۳– سوره ۱۱ آیات ۱۳ و ۱۴
يا مىگويند اين [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگوييد ده سوره برساختهشده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مىتوانيد فرا خوانيد. و اگر آنها دعوت شما را نپذيرفتند بدانيد با علم الهي نازل شده و هيچ معبودي جز او نيست آيا با اينحال تسليم ميشويد؟
۴– سوره ۱۰ آیات ۳۸ و ۳۹
يا مىگويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگوييد سورهاى مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مىتوانيد فرا خوانيد.بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان نيامده است كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند.
۵– سوره ۵۲ آیات ۳۳ و ۳۴
مىگويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند. پس اگر راست مىگويند سخنى مثل آن بياورند.
اینها همه یک چیز را میرساند ، که دشمنان اسلام باید بدانند که وارد بد جنگی شده اند ، جنگ ایدئولوژیک با اسلام آخرین قدمی است که دنیای کفر آن را تجربه میکند
این جنگی خواهد بود که نفس های غرب و دولت های مستکبر دنیا به شماره می افتد و سرانجام قطع میشود
یکی از آن دعوت به مبارزه های تاریخی اسلام قضیه ی مباهله با مسیحی های نجران بود
این قضیه را نباید به صورت سطحی با آن برخورد کنیم
اسلام سراسر مبارزه است با دشمنانش
نه به صورت نظامی بلکه به صورت ایدئولوژیک
اسلام دینی پویا است و همین دشمن را دیوانه کرده است چون نمیتواند در مقابل آن کاری بکند
وقتی خیلی با تفکر به این طور قضیه هایی نگاه میکنیم به یکسری سوالات ناخداگاه پاسخ داده مشود
و آن امثال این سوالات است :
که چرا مرگ بر آمریکا میگوییم
چرا مرگ میگوییم اصلا
باید سازش کنیم
باید مذاکره کنیم و .
در روایت داریم که حضرت رضا (علیه السلام) میفرمایند :
رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ فَكَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا اَلنَّاسَ فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا
حضرت میفرمایند که خدا رحمت کند کسی را که امر ما اهل بیت را احیا کند ، پرسیده شد که چگونه احیا میشود ، حضرت فرمودند که با یادگیری و یاد دادن به مردم این کار میشود
و در ادامه خیلی زیبا میفرمایند که همانا مردم اگر زیبایی های کلام ما را ببینند حتما از ما پیروی میکنند
اینجا جا داره که بگوییم اگر غربی ها و شرغی ها بفهمند که حکومت اسلامی چه حکومتی است حتما میخواهند که آن ها هم داشته باشند
البته باید اشاره بکنم که اگر دولت مردان ما درست رفتار میکردند در این 40 سال حتما ما وضعیتی میداشتیم خیلی بالا تر از وضعیت فعلی
این تقصیر اسلام نیست بلکه مقصر اصلی کسانی هستند که سردمدار این نظام شدند
اگر هاشمی و خاتمی و و الانم درست عمل میکردند اصلا این وضعیت را نداشتیم ، نه از لحاظ اقتصادی و نه از لحاظ فرهنگی و ی و .
باید حتما انقلابی رفتار شود
چرا به جایی نمیرسیم ؟
یک سوال اساسی است که خیلی ها به جواب آن نمیرسند
چون از ورودی های خودمون مواظبت نمیکنیم
همه چی میشنویم و همه چی میگوییم و همه چی میبینیم و همه چی میخوریم و همه کار میکنیم و .
خب چه توقعی داریم از خودمون ؟
اینکه میگن یک شبه راه صد ساله میرن دلیل داره و اونم اینه که زمینه وجود داشته باشه حد اقل
مثل من و امثال من اصلا نمیرسند چون حتی زمینه رو هم خراب کرده اند .
اینی که میبینیم خیلی ها به جاهایی میرسند که ماها در رویا میبینیم اون مقام هارو بخاطر اینه که از ورودی های خودشون مواظبت کردند و نگذاشتند که هرچیزی را ببینند و بشنوند و بخورند و .
در داستان کربلا میخوانیم که امام حسین صدا زدنند : هل من ناصر ینصرنی ؟
چرا بنظرتون جواب نشنیدند ؟
خود امام حسین جواب دادند .
فرمودند : ملئت بطونهم بالحرام (شکم هایشان از حرام پر شده است)
#چرا_به_جایی_نمیرسیم؟
داستان جالبی را شخصی از مسولان تعریف میکرد که رفته بودند به روستایی و از اهل آن روستا پرسیده بودند که شما چه نیازهایی دارید ؟
مردم روستا گفتند که ما فقط میخواهیم که جاده ای به شهر برایمان بزنید تا رفت و آمدمان آسان شود .
آن مسول پرسید که فقط همین ؟
مردم گفتند بله فقط همین .
جاده زده شد .
سال بعد .
مسئولان رفتند دوباره به آن روستا و بعد همان سوال را پرسیدند .
ولی ایندفعه جواب یکنواخت نبود و بسیار تفاوت میکرد
جواب بسیار شگفت انگیز بود .
مردم یک لیست بلند و بالایی از نیاز های خودشان نوشته بودند و تحویل مسئول دادند
داشتم فکر میکردم که چه شد که جواب اینقدر متفاوت از کار در آمد .
علت این است که وقتی یک روستا به یک منبع بزرگ تر وصل میشود نیاز های تازه خودش را تازه درک میکند .
به این جمله توجه کنید : انتم الفقراء الی الله
این جمله زمانی قابل درک است که متصل باشیم به منبع بزرگ الهی
زمانی میفهمیم که خیلی عقبیم و نیازمند که متصل باشیم به خداوند
متصل شویم به او تا فقر خود را درک کنیم
مبادا ما آن مؤذن بدصدا باشیم
داستانی را مولوی نقل کرده است که البته نمادین (سمبلیک) است؛ ولی هرگاه به یادم می‌آید، بر خودم می‌لرزم و به خدا پناه می‌برم. او میگوید:
در شهری که هم مسلمانها و هم مسیحیها زندگی میکردند، مؤذن بدصدایی وارد محله‌ی مسلمانها شد و چند وعده اذان گفت. روزی یک مرد نصرانی از محله‌ی خود به محله‌ی مسلمانها آمد و سراغ مؤذن را گرفت؛ او را راهنمایی کردند، تا بالاخره مؤذن را پیدا کرد و بعد از دیدنش تشکر فراوانی از او کرد! مؤذن گفت: چرا از من تشکر می‌کنی؟ مرد نصرانی پاسخ داد: تو حق بزرگی بر گردن من داری که هیچ‌کس ندارد؛ زیرا من دختر جوانی در خانه دارم که مدتی است محبت اسلام به دلش افتاده است و تمایل به مسلمانی دارد. هر کار میکردم، به کلیسا نمی‌آمد و در مراسم ما شرکت نمی‌کرد و به عقاید ما بی‌اعتنا بود. ما در کار این دختر، عاجز
و درمانده شده بودیم. دو، سه روز پیش که تو اذان گفتی و این دختر صدایت را شنید، گفت: این صدای کریه از کجاست؟! گفتم: اذان مسلمانهاست. از آن لحظه بود که ما راحت شدیم و بکلی محبت اسلام از دل این دختر رفت و در حال حاضر مثل زمان عادی گذشته، به زندگی خود مشغول است و در کلیسا حاضر میشود و مراسم را انجام میدهد! بنابراین، تو بودی که دختر ما را به ما برگرداندی!
بارها به خود و دوستانم گفته‌ام که مبادا ما آن مؤذن بدصدا باشیم که عشق به اسلام را در دلها فرو بنشانیم و استفهام عظیمی را که در دنیا برای شناخت اسلام به وجود آمده است، با پاسخ منکر و زشتی پاسخ دهیم.
سخنرانی در مراسم بیعت مدرّسان، فضلا و طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد، به همراه نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در خراسان و تولیت آستان قدس رضوی 68/4/20
درباره این سایت